و این منم - زنی تنها - در آستانه فصلی سرد
هانا عبدی !!!!! متولد هزارو سیصدو شصت و پنج حدودا هم سن من هست ،دیشب به آواز الهه ناز استاد بنان گوش میکردم و به او و یار هم سنگرش روناک فکر میکردم دلم میخواست آزاد و برابر ببینمشان . عکسش را دیدم و تنها چیز که از این عکس میتوانستم راحت بخوانم زجر و سختی بود زجر و سختی که در بیشتر چهره های مردم کردستان موج میزند .جرمشان چیست ؟! در دنیای مرد سالار ما ایرانی ها این خبر ها گوش کمتر کسی را میکشد که دختری در این سن به انچنین حکمی ، بعد از این همه مدت زندان و شکنجه محکوم گردد । تنها میتوانم بگویم دست مریزاد ما فقط در فریاد کشیدن بر سر زنان و کتک زدن آنها مرد هستیم ولا غیر حالا بشینیم تند و تند بگیم ما مرد هستیم .اما اونی که مرد و مردونه جنگید الان زندان هست و پنج سال زندان محکوم شده . مطمئن باشید روزی این خبر را خواهیم دید که در داخل زندان هم کمپین را ادامه خواهد داد. |
مهربان
درود بر شما
ضمن ستايش مبارزات طاقت فرسای ايرانيان فرزانه در راه آزادی و اقرار به بزرگی و سرافرازی هانا ، روناک و همه رزمندگان بزرگ رهائی ايران از شر سياهی ، تحجر و پليدی ؛
گفته ام : واژه « زن » که برابر و مترادف است با « ظن » و « ذن » نه واژه ای مطلق بر جنس خانم و آقاست .
واقع امر آن است که امروز ما گرفتار « مزنونين » هستيم که چيزی نيستند الا « زن » و درود به مردان بزرگی هم چون روناک صفارزاده و هانا عبدی ، محبوبه کرمی و نوشين احمدی خراسانی ، پروين اردلان و ديگر بزرگمردان تاريخ مبارزات بشر در برابر سفاکان خون آشامی که تا دندان مسلح شده اند و به همه مظاهر ايرانی ما هجوم برده ، توهين می کنند و از هر ابزاری برای نابودی تاريخ و پيشينه بزرگ مردم ما استفاده می کنند .
درکی از شرائط رزمندگان در بند ندارم و در باورم وجود انسان های پليدی اينچنين ، حتی در لباس جلاد ، سخت است ، اما باور کردم که ما با قوم بی استخوانی طرف هستيم که به نفسی قادرند از اوج به حضيض ذلت سقوط کنند ، اما بمانند . هم چون ابليس « زن » من که به اين همه پلشتی و ننگ تن در داده و با سکوت سرد ، پشتوانه غارت بيگانه در تباه کردن جان ها و مال ها و نواميس مردم ايران شد .
سر تعظيم و ارادت به ساحت بزرگ عزيزان دربند ، حصوصا هانا و روناک .
او