امشب تولد مرتضی اصلاحچی است و ما همچنان در انتظار آزادی او و سایر دانشجویان دربند هستیم.جمله سختی بود ، اشک آور داغ آور به یاد روزهای خنده،روزهایی که آزادی دیگران را جشن میگرفتند و میخواندند که ای یار همی آزادی برای ماست। چه روزها و چه شبها ... امروز تولد تو است در تو آزاد مردی،متولد گشته و در ما همچنان شعله های سکوت فریاد میکشد خبر خوبی دارم هدیه ندارم اما خبر خوب دارم اینجا گفتن که سکوت میشکنیم।باور میکنی ؟ فریاد...تولدت تبریک ، میله ها ارزانی نام آزادی است و تو روشنگر فانوس رهایی تولدت مبارک ای مرد . شعری از مرتضی اصلاحچی برای دعا دختری که شهید عشقش شد
همین که عاشق شدی نصف راه را رفته ای دیگر چه باک اگر نیم راه مانده را به سر ببرند به اجبار با سر ببرند گیسو در دست به سرسرای مرگ ببرند. دعا ! کامجوئی با مرگ به کامت باد . وقتی دلت مالامال از عشقی پاک است دیگر چه باک که هم آغوش بسترت سنگی باشد که سرت را می شکافد غافل از اینکه . جرم تو در قلبت نهفته است وقتی نجوای خوش عشق را شنیده ای دیگر چه توفیر که هلهله حجله ات . عربده های تحجر باشد کامجوئی با مرگ به کامت باد ای عروس جاودانی . ۱۳۸۶/۴/۷
پی نوشت: برچسبها: تولدت مبارک |