پس از باقی نوبت به طبرزدی رسید و فردا ...
در حکومتی که هر اعتراض مثابه اقدام علیه امنیت ملی ، تشویش اذهان عمومی ، توهین به رهبری ، افشای اسرار محرمانه و .... چند ده اتهام فله ای دیگر است نباید تعجب کرد که دبیر کل یک حزب مردمی به زندان اوین منتقل شود .
در خبرها آمده است که موج جدید دستگیری ها آغاز شده است. متاسفانه باید بگویم این موج سی ساله دستگیری دیگر تازگی ندارد.هر روز و هر شب شاهد تجاوز به حریم شخصی افراد هستیم ، هر شبانه روز با تصاویر بازداشت و اعدام روبرو هستیم ، هر لحظه خبر می آید که او دستگیر شد،هر روز خانواده ای آواره بیدادگاه ها میشوند،هر روزبه چشمان منتظر بر در اوین افزوده میشود ، هر شب طناب داری حلقه میشود و سرحرگاه گلویی شکسته، هر وز به سطح علمی زندان افزوده میشود و استادی به همراه دانشجویش روانه انفرادی میشود . در زمانه ای که ما هستیم هنگامی که ما شدن حکم به انفرادی میدهد. در آن حکومتی که دانشجو با کتاب بر سر کلاس درس مینشیند و با دستبند و پابند روانه هتل 209 میشود .
برادر نخواب هنوز مانده شب نرفته است نخواب براد که خواب ما این است.
انفرادی انفرادی انفرادی
میله میله بازجو بازجو
به یاد دارم بیست و شش اسفند هفتاد و هشت بود از دبیرستان می آمدم و نگاهی به سر تیترها میکردم و بعد از چند دقیقه چهار پنج تا روزنامه زیر بقل زنان راهی خانه میشدم . آن روزها هنوز خبر از توقیف فله ای ( موقت ) روزنامه ها نبود و سر خوش مست به آزادی می اندیشیدم و اکنون .... خفتگان به پا خیزید
آلوده گر چه دست جلادهای دشمن به خون همسر تو به خون کودک من اگر چه مانده خیله نشه شهید بر خاک کاوه هنوزم با ماست بگو بگو به ضحاک |
طمع شعله نمي بندم خردك شرري هست هنوز؟